جدول جو
جدول جو

معنی رکاب کش - جستجوی لغت در جدول جو

رکاب کش
(گُ هََ نِ)
رکاب کشنده، به تاخت. شلاقی. تاخت بی توقف اسب به حرکت تند و چهارنعل
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ تَ)
شتاب کشنده. کشندۀ بشتاب: موت مزعف، موت شتاب کش. قعص، مرگ شتاب کش. همیغ، مرگ شتاب کش. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
شراب ساز، که شراب حمل کند، باده کش
لغت نامه دهخدا
(چُ پُ کَ / کِ)
کشندۀ گلاب. آنکه از گل گلاب کشد
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ / یِ تَ)
رکاب گرفتن. دوال گرفتن در وقت سواری دادن. (آنندراج) :
ستاند اگر نور ازین آفتاب
به رغبت کشد ماه عیدش رکاب.
وحید (از آنندراج).
چو پای سعادت کند در رکاب
ز یک سو رکابش کشد آفتاب.
نظام دست غیب (از آنندراج).
تو چون پیاده روی شاخ گل عنان گیرد
اگر سوار شوی ماه نو رکاب کشد.
سلیم (از آنندراج).
، اسب را بحرکت تند درآوردن با زدن آهن رکاب بر دوپهلوی وی. رکاب زدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از گلاب کش
تصویر گلاب کش
آنکه از گل گلاب گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که بمراد و مقصود رسیده آنکه بکام دل زندگی کند کامیاب مقابل نا کام: (نا کسان پیشگاه و کامروا فاضن دور مانده وین عجب است) (جامع الحکمتین)، عیاش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرا کش
تصویر کرا کش
آنکه ستوران را کرایه دهد مکاری: (کرا کشان ما ترکان بودند) (چهار مقاله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رکاب کشیدن
تصویر رکاب کشیدن
دوال کشیدن (دوال تسمه رکاب)
فرهنگ لغت هوشیار
اضافه ی پشت چرم را گویند
فرهنگ گویش مازندرانی